یک دوره دو ساله در زندگی من هست که با همه سالهای زندگی من تفاوت دارد. تجربه دیگر و البته سختی و رنج و ناملایمات زیاد که خیلی دوست دارم درباره آن زمان حرف بزنم و یا بنویسم. ولی سکوت کردهام!… این سکوت برای من درد سختی است. بخصوص اینکه پیدا و پنهان زیادی درباره این دوره زمانی دارم. چیزهایی برای من مجهول است و درددلهایی هم هست که بر وجودم باقی مانده و همه عمر و روزها و شبهای بعد همراهم خواهد بود.
زندگی فقط گذر عمر نیست که بشود درباره روزها و شبهای رفته بیتفاوت باشیم. این دو ساله یک زمان و بخشی از زندگی من است. نمیتوانم غمهای آن را قورت دهم. نمیتوانم دردهای آن را فراموش کنم!… فکر کردم حتما درباره این تاریخ بنویسم و یا حرف بزنم. ولی وقتی بیشتر فکر کردم با خودم گفتم: حرف زدن و نزدن چه اهمیتی دارد؟!..
این دو سال مثل روزهای عمر آمد و رفت و تمام شد!… سکوت مرهم خوبی برای آرامش است. برای دو سال….
این چند کلمه را نوشتم تا فقط بار سنگینی را از دوش بردارم. بعد از این سعی خواهم کرد گذشته را فراموش کنم. راستش ترجیح میدهم به جای نوشتن از دردهای شخصی و آنچه بر من گذشت کار جدیدی را بنویسم. شعری بلند….
کلاغ، پـــــر…
گنجشک، پــــر ….
این روزگار درختی است
که دل به پرنده بسته بود
3 دیدگاه روشن کلاغ پر….
منتظر خواندن روزهای ماهی خواهیم موند آقای کرمی
شک ندارم کار جدید شما هم خواندنی خواهد بود
آقای کرمی عزیز
منتظر خواندن روزهای ماهی خواهیم موند آقای کرمی
شک ندارم کار جدید شما هم خواندنی خواهد بود
سلام آقای کرمی
نمی دانم درباره چه بخش از دو سال زندگی خود حرف می زنید. ولی کاش حرف هایتان را بنویسید……