دسته: یاداشتها
هر موجودی که چشم به این دنیا باز میکند با جهانی روبرو میشود که پر از شگفتی و دلخوشی است. لذت و احساس وجود در این دنیا حس همیشگی ما است. هر آدمی لذت و علاقه خود را دارد. یکی با پک عمیق به سیگار و آن دیگری با هورت کشیدن یک استکان چایی و شاید کسی دیگر با نگاه کردن به چشمان کودکش و یا لبخند یار و یا حتی به خوردن یک آلوچه ترش و آبدار
…کسانی را میشناختم ولی حالا شکل و شخصیت دیگری شدهاند. حرفهایی را میشنیدم که حالا آن حرفها را نمیشنوم!… نگاههایی را حس میکردم که دیگر آن نگاهها را نمیبینم. نوشتههایی را میخواندم که حالا دیگر کسی آن نوشتهها را نمینویسد! یا من تغییر کردهام یا آنها تغییر کردهاند. یا روزگار عوض شده یا اینکه آنها که میشناسم عوض شدهاند. روزگار غریبی است زندگی در این سرای عجیب!…
زمان زیادی از آنچه درباره این آدمها
…
آخرین دیدگاهها