«بیبی و دشت ارغوانی» منتشر شد.
سال گذشته «سید حسین فدایی حسین» مردی که مثل چشمه زلال و روان است، پیشنهاد داد تا درباره امام رضا(ع) کاری را بنویسم و من با شوق و لذت این اثر را پس از چندماه کار نوشتم. من برای نوشتن اثری که مربوط به کودک و نوجوان باشد بیشتر از هر کاری وقت صرف میکنم. در دنیای پرشوق و فانتزی و خیال کودکی تک تک کلمات و نوشته را که مینویسم بارها در ذهن مرور کرده و وقتی کلمه و جملات را نوشتم دوباره میخوانم و باید اعتراف کنم هیچ وقت از آنچه نوشتهام راضی نیستم!
«بیبی و دشت ارغوانی» حالا تولد یافته و من دیگر صاحب این نوشته نیستم. این اثر برای بچهها با نگاه خاص به اشیاء و محیط و انسان و زندگی دوگانه و تقارن و تعامل موجودات زنده و جاندار و فضا و محیط و اجسام بیجان نوشته شده و برخلاف آنچه فکر کنیم کاری جادویی نیست بلکه همان است که باید باشد. دلبستگی و تاثیر یک شخصیت خاص و مهم در کار بیشتر از هر عامل دیگر مهم است. کسی که جهان شخصیتهای نوشته را درگیر کرده و همه به دنبال او هستند. مضمون اثر درباره سفر و شناخت است. بار دیگر سفر و ماجراهای جستار و کنکاش حیات و زندگی، سوژه یکی دیگر از نوشتههای من شد!…. همیشه ساختار سیر و سفر را دوست داشته و این نگاه و زاویه دید را نوعی جستجوی واقعی زندگی برای درک واقعیت میدانم. داستان کار درباره سفری است که اهل آبادی همراه بیبی، پیرزن تنهای روستا برای رسیدن به دشت ارغوانی آغاز میکنند. دشت ارغوانی جایی است که بیبی آرزوی آن را داشته و این پایان نیست. خانه دوستی است که زمزمههای عاشقانه بی بی و بقیه برای رسیدن به آن است.
وقتی که نسخه حروفچینی کار را پیش از چاپ خواندم دلم همراه بیبی، مادربزرگ تنها، شوق سفر پیدا کرد. شخصیت بیبی در این نوشته خاموش و آرام است. او حرف نمیزند و گویی به جایی از زندگی رسیده که سکوت بیشتر از هر چیزی به او آرامش میدهد. دنیای بچهها و و سکوت بیبی در این سفر طولانی معنایی پر از رمز و راز است.
برای شناخت این رمز و راز بخشی از کتاب «بیبی و دشت ارغوانی» را با هم میخوانیم:
«این راز زمین و زندگی یادت باشه!… هروقت که ناامید شدین. هر وقت از این دنیا خسته شدین، یا پیر و بیمار شدین. وقتی که تنها و درمونده شدین. روزهای شادی و خوشی!… وقت سیری و گرسنگی. وقت داشتن و نداشتن!… هر وقت شب و روز. روزهای دور هم بودن. روزهای تنهایی و فراموشی. تو همه حال… یاد خدا باشین. یاد دوستای خدا باشین. یاد امام رضا باشین!… هر زمان که درمونده شدین. اون وقت فقط به خدا سلام بگین. به امام رضا سلام کنین. اگه گناه کرده باشی. یا که کمک خواسته باشی. فقط بگو، یا امام رضا!…. بگو، تنهام نذار امام رضا. ذکر بگو و خدا را صدا بزن. دونههای تسبیح رو که بشماری میبینی امام رضای مهربون کنارت نشسته!… اون وقت خدا هم تو قلب تو، مثل نور روشن میشه.»
بیست اسفند 1401
********************************************
بیبی و دشت ارغوانی
نوشته: شهرام کرمی
طراح جلد: مرجان جلالی
انتشارات:بنیاد بینالمللی امام رضا(ع)
تاریخ نشر:1401
شابک: 4-7-94864-622-978
2 دیدگاه روشن بیبی و دشت ارغوانی
با سلام خدمت آقای کرمی و تبریک برای چاپ کتاب جدید شما چطور میشود این کتاب را تهیه کرد؟
سلام و درود شهرام عزیز
ممنونم از لطف و محبتت
امیدوارم سلامت و مانا باشی
و کودکان و نوجوانان همچنان از قلم و ذوق سرشار شما بهره ببرن